مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
اين مرد كه در گوشۀ بستر نگران است واللهِ كه مـظـلـومترين مردِ جهان است از زندگى پُـر غَمِ خود سير شد امشب خيبرشكن از غصه زمينگير شد امشب خورشيد، دلش خون شده و ماه، زمين خورد سخت است بگويم: اسدالله زمين خورد در بـستر مـظلـوميت آقاى حُـنين است اين مردِ جگرسوخته باباىِ حسين است طفلان همه با اشک سـرازيـر رسيدند واى از دل زينب همه با شيـر رسيدند واى از دل زينب چه كند زخم سرش را اين پـارچۀ خـونى و چـشمان ترش را با زحمت علی امر به خيرالعملش كرد هرطور كه شد زينب خود را بغلش كرد بغض وسط حـنجرههـا زنده شد امشب با گريه همه خاطرهها زنده شد امشب دور و بر بستر همگى مرثـيهخـواندند با روضۀ مادر همگى مرثـيهخـوانـدند از آن در و ديـوار عـلی خـاطره دارد از تـيـزی مـسـمـار عـلی خاطره دارد زردى رخش ياد همان روى كبود است روى لب او روضۀ بازوى كبود است سـى سـال غــمـش را اسـدالله نـگـفـتـه میگـفـت از آن درد كه با چـاه نگـفـته سخت است كه زن با لگـد مرد بيـفـتـد در پـيـش نـگـاه هــمـه بـا درد بـيـفـتـد سخت است به ناموس كسى راه ببندند سخت است كه بر گريۀ مظلوم بخندند من مانده به يادم، زد و آئينه تَرَک خورد زهرا سر من بود كه در كوچه كتک خورد |